سوجاتا عاشق یک عارف صوفی در همسایگی شان است. اما پدرش او را مجبور به ازدوج با فرد ثروتمندی می کند و باهم به دبی می روند. ده سال بعد همسرش تصمیم میگیرد او را به روستایشان باز گرداند و سوجاتا به یاد عشق قدیمی اش می افتد.
خلاصه :
داستان علاءالدین خیلجی، حاکم دوم سلسله خیلجی، و عشق وسواس گونه اش به ملکه موروار، پدماوتی، که به زیبایی، هوش و شجاعت مشهور است …