داستان دربارهی یتیم هشت سالهای بهنام بث هارمون است ، او ساکت ، بیروح و از لحاظ ظاهری غیرقابل توجه است ، اما زمانی که او اولین بازی شطرنجش را انجام میدهد ، حواسش تیزتر و تفکرش شفافتر میشود و…
خلاصه :
یک زن حامله که توسط توهم و خیالهای مرموز احاطه شده است، شک میکند که خانوده نامزد فوت شدهاش، نقشههایی برای فرزند متولد نشدهاش دارند.