داستان کاپیتان چارلز بون، که پس از مرگ همسرش در دریا، سه فرزند خود را به خانه اجدادی خود در شهر کوچک و به ظاهر آرام در حاشیه ی ماین منتقل می کند.
خلاصه :
طوفان برفی در یک شب کریسمس به یک شهر کوچک میدوسترن برخورد می کند، و یک گروه از دانش آموزان دبیرستانی را گرد هم می آورد. آنها به زودی می فهمند زندگی و دوستی آن ها با هم در تضاد است و صبح کریسمس، هیچ چیز مثل قبل نخواهد بود …