داستان درباره ی مردی بنام کبیر سینگ میباشد که در جوانی عشق زندگی اش را میخواهند به زور با کسی دیگر ازدواج دهند و او وقتی کاری از دستش بر نمی آید کاملا از زندگی سیر میشود و هیچ هدف خاصی ندارد ...
خلاصه :
داستان علاءالدین خیلجی، حاکم دوم سلسله خیلجی، و عشق وسواس گونه اش به ملکه موروار، پدماوتی، که به زیبایی، هوش و شجاعت مشهور است …