داستان مجری بی فروغی که از تلویزیون به رادیو مجدداً منصوب می شود، اما وقتی تماس های تهدیدآمیز روی آنتن دریافت می کند، به یکباره طعم خطر و فرصت در زندگی را می چشد...
خلاصه :
داستان درباره ی مردی بنام کبیر سینگ میباشد که در جوانی عشق زندگی اش را میخواهند به زور با کسی دیگر ازدواج دهند و او وقتی کاری از دستش بر نمی آید کاملا از زندگی سیر میشود و هیچ هدف خاصی ندارد ...