در طول جنگ ویتنام در سال ۱۹۷۳ یک سرباز آمریکایی به نام «گریفین کالنریز» همرزمان خود را دیوانهوار به گلوله میبند و تنها زمانی به خود میآید که دوستش «مکس گلنرید» به پای او شلیک میکند.
خلاصه :
من در یک روز عالی در مدرسه و یک کتاب پیدا کردم که یک دفتر خاطرات بود که همکلاسی من، ساکورا یاماچی، به صورت مخفی نوشته بود. در داخل آن نوشته شده که به علت بیماری پانکراس او روزهای اخر عمرش را میگذراند...