خلاصه داستان : “سانگا” و همسرش که زندگی سخت و طاقت فرسایی در شهر ماهیسماتی دارند، فرزندی به دنیا میاورند. این کودک بزرگ میشود و کم کم در می یابند که او برای هدف بزرگی به دنیا آمد است…
خلاصه داستان : ایزاک که یک راننده تنها است، حافظه اش را از دست داده است و رنج می برد و کار خود را از صاحبخانه قدیمی اش می پذیرد و خواهرزاده خود یک زن دردسرساز است...
خلاصه داستان : جیمز باند خدمات فعال خود را ترک کرده است. فلیكس لایتر دوست قدیمی سیا از وی درخواست کمک می کند و باند را به دنبال مسیر شرور اسرارآمیزی مسلح با فناوری جدید خطرناک سوق می دهد...
خلاصه داستان : مردی به نام جیمی به دلیل دزدی مسلحانه در زندان است اما با عفو مشروط از زندان آزاد شده تا به دیدار یکی از نزدیکان در حال مرگش برود. پس از یک سری رخدادها، جیمی بار دیگر درگیر دنیای خلاف می شود و با افسر مسئول پروندهاش، دچار مشکل می شود...