خلاصه داستان : زارا (جیلیان وایت) و برایان (مایکل جایی وایت) زندگی کاملاً خوبی در شهری کوچک دارند. همه چیز خوب پیش می رود تا وقتی که غریبه ای مرموز، زارا، دختر آنها را می دزدد و حالا آنها باید برای نجات جان او تا پای جان تلاش کنند.
خلاصه داستان : لیندزی برای بدست آوردن زمینی برای استراحتگاه به ایرلند سفر می کند. او تصمیم می گیرد برای اثبات سرمایه گذاری خود وارد جشنواره جقت یابی شهر شود و…
خلاصه داستان : پس از اینکه خانواده اش به طرز وحشیانه ای به قتل رسیدند و خواهرش به یک دیو تبدیل شد، سفر تانجیرو کمادو به عنوان یک قاتل شیاطین آغاز شد. تانژیرو و همرزمانش در مسیر ناامیدی ماموریت جدیدی را با کشتی قطار موگن آغاز می کنند.
خلاصه داستان : هنگامیکه «تیلور هریس» شغل خود به عنوان کتابدار را از دست میدهد، به شهر کوچکی واقع در مونتانا نقل مکان میکند و در آنجه همراه با برادرش مشغول نجات هتل شهر کوچکشان میشود که…
خلاصه داستان : دیوید به شدت تلاش می کند تا در زمان جدایی از همسرش خانواده شش نفره خود را کنار هم نگه دارد. آنها هر دو با دیدن افراد دیگر موافقت می کنند اما دیوید تلاش می کند تا با رابطه جدید همسرش مقابله کند...
خلاصه داستان : فری بومن بی رحم توسط رئیس خود برینک به منطقه زادگاهش برابانت فرستاده می شود تا انتقام حمله به باند آنها را بگیرد. وقتی او با دانیل دوست داشتنی و دشمنی های خانواده قدیمی روبرو می شود، برابانت شروع به سوراخ کردن زره های فولادی خود می کند...
خلاصه داستان : هندریک شانزده ساله، از اینکه مادرش با او و برادر کوچکش ادی به روستایی در جنوب اتریش نقل مکان می کند، آزرده خاطر است. برای بدتر کردن شرایط، مردم محلی...