خلاصه داستان : "رالف" شخصیت بد یک بازی کامپیوتری است که میخواهد، همانند شخصیت خوب بازی که "فلیکس" نام دارد، یک قهرمان محبوب باشد. اما مشکل اینجاست که هیچکس آدم بدها را دوست ندارد. او تصمیم میگرد هرطور شده به آرزویش برسد، اما در این راه کل دنیایی که در آن است را دچار اختلال می کند...
خلاصه داستان : در سرزمین ایولف، مردم دیگر بزرگ نشده و صدها سال عمر میکنند. اما هنگامی که جنگی سخت در این سرزمین به وقوع میپیوندد ، نوجوانی به نام ماکیا تلاش میکند تا از سرزمین خود فرار کند و بدون خانه در جنگلی تاریک تنها میماند.
خلاصه داستان : دی پسر کنت دراکولا پادشاه افسانه ای خون آشام ها است. او نیمه خون آشام و و نیمه انسان است زیرا مادرش انسانی معمولی بوده ؛ دی به عنوان شکارچی خون آشامان به شکار خون آشام های خبیث می پردازد ؛ در کلیسایی مخروبه خانواده دختری با نام شارلوت از دی میخواهند تا دخترشان را از دست خون آشامی قدرتمند به نام مایر نجات بدهد و اگر شارلوت مبدل به خون آشام شده باشد او را به قتل برساند از طرفی گروهی از شکارچیان خبره خون آشامان نیز ...
خلاصه داستان : این انیمیشن که بر اساس رمانی از جک لندن هست، داستان پسری را دنبال میکند که هنگامی که در حال جستجوی پدرش که به طور مرموزی گم شده است میباشد، با گرگی وفادار به نام سپید دندان آشنا میشود که…
خلاصه داستان : داستان انیمیشن بر روی یک یتی (موجود افسانهای در کوههای هیمالیا) دانشمند به نام میگو تمرکز دارد که متقاعد شده است موجودات نادری که با نام «پاکوتاهها (انسانها)» شناخته می شوند، واقعاً وجود دارند. بعد از اینکه میگو بصورت اتّفاقی با یک پاکوتاه برخورد میکند، او این موضوع را در میان همنوعان خود مطرح میکند امّا هیچکدام حرفهای او را باور نمیکنند.
خلاصه داستان : در انیمیشن آکیرا می بینیم که، انفجار بمبی در شهر توکیو در سال 1988 باعث نابودی کامل شهر و شروع جنگ جهانی سوم می شود. 31 سال بعد شهر جدیدی به نام نیو توکیو تاسیس می گردد. یکی از اعضای باند گانگستری موتورسواران بنام تتسو، پس از تصادف با یک نوجوان توسط نیروهای پلیس دستگیر می شود. در مرکز پلیس دانشمندان به نیروی تله پاتیک در تِتسو پی می برند و تصمیم می گیرند از او به برای یافتن منبع نیروی فوق العاده مخربی به نام آکیرا که باعث تخریب شهر توکیو اصلی نیز شده است استفاده کنند...
خلاصه داستان : این فیلم انیمیشنی داستان دختر کوچکی به نام “ماریا” است که پس از دیدن توله سگی به نام پرنسس، در فروشگاه حیوان خانگی محلی، رویای داشتن یک سگ را برای کریسمس دارد اما…
خلاصه داستان : داستان از آن قرار است که فصل تعطیلات در قلمرو پادشاهی آرندل بزودی آغاز می شود. السا به آنا اشاره می کند که از زمان مرگ والدینشان، تاکنون سنت تعطیلات به خصوصی در میان مردم وجود نداشته است. آنها امیدوارند با سفری که اولاف قرار است انجام بدهد، بتواند یک سنت مناسب برای جشن بزرگ کریسمس برای این دو خواهر زیبا بیابد. البته قبل از اینکه روز موعود فرا برسد…