علاءالدین بچه شرور خیابانی است، روزی پرنسس جاسمین را می بیند که در شهر مخفیانه زندگی می کند آن ها بهم دل می بندند اما مشکلی وجود دارد پرنسس حتما با یک شاهزاده باید ازدواج کند و …
خلاصه :
روزی شاهزاده جوان با دوستانش برای شکار به دریاچه میرود قوی زیبا و عجیبی را میبیند و با تعقیب ان متوجه میشود ان قو دختر زیبا و جوانی بنام ادت هست که با طلسم جادوگری در هر طلوع تا غروب افتاب به شکل قو در می اید…
خلاصه :
دو الف کوچک که برادر هستند ، با یکدیگر سفری طولانی را آغاز می کنند تا ببینند آیا هیچ سحر و جادویی در دنیا باقی مانده است یا نه آن ها وارد سفری خطرناک و پر دردسر می شوند و در این سفر با افرادی ملاقات می کنند که انتظارش را ندارند ولی ...
خلاصه :
پیرمردی در شهر بزرگی زندگی میکند اما نتوانسته خود را با شرایط اجتماعی تطبیق دهد. شهرداری قصد دارد خانهی او را تخریب کند اما او حاضر به ترک آنجا نیست و با وصل کردن هزاران بادکنک به خانهاش، سفر هیجانانگیزی را شروع میکند.